نیمه گمشده من باید یه آدم خیلی ولگردی باشه که تا الان پیداش نشده !
یه همچین آدمی به درد زندگی نمیخوره ! اصلا بره بمیره!

سلااااااااااام.

چطورین؟

خوبین ؟

خوش میگذره؟

چه خبرا؟خب من خیلی وقت بود که تو وبم ننوشته بودمو وبم شبیه هرچیزی بود الا دفتر خاطراتم.

این روزا دقیقا نمیدنم حالم چجوریاست؟

هیچکسی مث خودم پیدا نمیشه.

فقط یه نفر منو میفهمه که اونم.........

بیخیال.

خلاصه هم ناراحتم هم خوشحال.

خوشحال واسه اینکه سحر بالاخره اومد پیش خودم.(اومد مدرسه ما ثبت نام کرد)

ناراحت واسه.................

بازم بیخیال.

چند وقته میخوام چند تا عکس آپلود کنم تا شما هم درجریان باشین که ما در مدرسه چه کارها که نمیکردیم.

الآن سوژه زیادی واسه نوشتن ندارم.

اما مطمئنم وقتی که دوباره برم مدرسه کلی چیز واسه نوشتن دارم.

اصولا یه هفته طول میکشه که همه معلما توصیف شن و بعدشم که سوتیاشونو و ..................

اما اول از همه باید چند تا خراب کار مث خودم تو مدرسه پیدا کنم تا حسابی بترکونیم.

البته طبق سیاست کاری هرساله اولین روز آنچنان مظلوم و ساکت و با شخصیت میشینم سر کلاس که معلما فکر کنن که چه فرشته ای هستم و بعد از اینکه خرم از پل گذشت دیگه شیطنتا شروع میشه و مث همیشه چون همه پرسنل بر اساس همون تصویری که روزای اول از خودم نشون دادم فک میکنن دختر آرومیم هیچکدوم از خرابکاریامو باور نمیکنن یا اینکه فک میکنن کار کس دیگه ای بوده و من گردن گرفتم.

قالب جدیدمو خلی دوست دارم

و همین دیگه........

بدرود